آهنگ ستار به نام روایت

حافظ بیا دوباره غزله کهنه رو برانداز شعرم حدیثه تکرار تو بیا طرح دیگر انداز بیا تا دوباره از چشمه غزل جرعه ای بنوشیم همه کهنه برکنیم از نو جامه تازه ای بپوشیم به خون خواهی دل از جوهر و قلم خنجر بسازیم به صد لشگر غزل فاتحانه تا قلب غم بتازیم هنوزم گرمه نفس هام هنوزم سرشارم از عشق اما وقت خوندنم نیست اما جای موندنم نیست مردم از این همه گفتن شعر سرده عاشقونه من غلامه اسمیم که تا همیشه بی نشون بیا تا دوباره از چشمه غزل جرعه ای بنوشیم همه کهنه بر کنیم از نو جامه تازه ای بپوشیم به خون خواهی دل از جوهر و قلم خنجری بسازیم به صد لشگر غزل فاتحانه تا قلب غم بتازیم حافظ مددی کن که دمی مانده از تو آهی م به زیره پات تا برسم با تو تا صراحی من یک رودم یک روده به سد نشسته تنه پاکو خستم تویه دسته این صخره ها شکسته من یک شعرم یک شعره بلنده پرواز رها میشدم اگه گم نمیشدم توی شهر آواز بیا تا دوباره از چشمه غزل جرعه ای بنوشیم همه کهنه بر کنیم از نو جامه تازه ای بپوشیم به خون خواهی دل از جوهر و قلم خنجری بسازیم به 100لشگر غزل فاتحانه تا قلب غم بتازیم

آهنگ ستار به نام روایت
   دانلود آهنگ با کیفیت 320   

این آهنگ چطور بود؟

like

dislike

love

funny

angry

sad

wow